کد مطلب:180095 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:176

مردی ناشناس در میان کاروان حج
امام سجاد علیه السلام در سفر حج با كاروانی حركت می كرد كه او را



[ صفحه 133]



نشناسند، و بر كاروانیان شرط می كرد تا خدمتگزار كاروان باشد. در یكی از سفرها، شخصی آن حضرت را شناخت و به كاروانیان گفت: «آیا می دانید این شخص كیست؟» گفتند: «نه، نمی شناسیم.» او گفت: این شخص؛ علی بن الحسین علیه السلام است. كاروانیان به طرف امام سجاد علیه السلام جهیدند و دست و پایش را بوسه زده، گفتند: ای فرزند رسول خدا! آیا می خواهی بر اثر نشناختن تو، خدای نكرده به تو گستاخی كنیم و اهل دوزخ شویم و تا ابد هلاك گردیم؟ چرا خود را معرفی نكردی؟

امام سجاد علیه السلام در پاسخ فرمود: «من یك بار با كاروانی به سوی حج حركت می كردم، كاروانیان مرا شناختند، به خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله آن چنان به من احترام كردند كه شایسته ی آن نبودم. اكنون ترس آن دارم كه با شناسایی خودم، باز چنان احترامی تكرار گردد. از این رو دوست دارم ناشناس باشم.» [1] .


[1] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 145.